رویدادهای محرم الحرام

شناسه مناسبت : 4654

تعداد بازدید : 206

رویدادهای محرم الحرام

اول محرم الحرام

به نقل از کتاب کامل بهائی در روز اول محرم سال چهارم هجری، غزوه ی ذات الرِّقاع به وقوع پیوست.

واژه یرقاع به معنای وصله ها می باشد، در بیان علت نامگذاری این غزوه(جنگ) به ذات الرقاع مختلف گفته سده است. برخی گفته اند: چون منطقه کوهستانی و دارای سنگالاخ بوده، ارتش اسلام برای رفع رنج پیاده روی، پارچه هایی به پای خود پیچیده بودند، برخی دیر گفته اند: رزمندگان در آن منطقه به یک سلسله پستی و بلندی ها برخورد کردند که مانند جامه وصله دار نمایان بود و علل دیگری نیز گفته شده که از بیان آن می گذریم.

همچنین در اول محرم محدب حنیفه در65 سالگی از دنیا رفت.

دوم محرم الحرام

روز دوم محرم سال61 هجری قمری امام حسین علیه السلامو اهل بیت و اصحابش وارد سرزمین کربلا شدند.

سوم محرم الحرام

روز سوم محرم سال61 هجری عمربن سعد با چهار هزار نفر وارد سرزمین کربلا شد.عمربن سعد از تابعین و ازجمله کسانی است که پیامبر را ندیده اند، لکن اصجاب رسول خدا را دیده و سخنان آن حضرت را با یک واسطه دریافت نموده است.

پدرش سعدبن ابی وقاص صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و از نویسندگان آن حضرت بوده و یکی از اعضای شورای شش نفره عمر بن خطاب و جزء عَشَره ی مُبَشَّرَه است.

چهارم محرم الحرام

روز چهارم محرم الحرام سال24 هجری عثمان بن عفان سومین خلیفه رسول خدا صلی الله علیه وآله(به اعتقاد اهل سنت) به خلافت رسید و به روایت رَوضَةُ الآحباب عثمان در اولین جمعه از خلافت خود بر فراز منبر رفت در حالی که نتوانست خوب سخن بگوید و خطبه بخواند، گفت:

ای مردم خداوند به زودی بعد از سختی ها آسانی قرار دهد و پس از ناتوانی بر سخن گفتن توان نطق و سخن گفتن عطا فرماید(از این ها گذشته) نیاز شما به رهبری که زیاد کارو تلاش کند بیشتر است از پیشوایی که زیاد حرف بزند، من سخن خود را گفتم و برای خود و شما از خداوند طلب آمرزش می کنم.

پس از این جملات که در حقیقت یک معذرت خواهی محترمانه است از منبر پایین آمد و به سوی خانه رفت.

 

 

هفتم محرم الحرام

روز هفتم محرم سال61 هجری به دستور عمر بن سعد، عمروبن الحجاج با پانصد نفر سوار شریعه فرات (محل برداشتن آب از فرات) را بست و امام حسین علیه السلام و اهل بیت و یارانش را در مضیقه ی آب قرار داد.

نهم محرم الحرام(تاسوعا)

روز نهم محرم سال61 هجری شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر نیرو وارد سرزمین کربلا شد. پیش از آمدن شمر و چهار هزار نفر همراه او 26هزار نفر آمده اند، اینان آخرین گروه بودند.

او با خود دو نوشته آورد، یکی برای عمربن سعد که ابن زیاد درآن نوشته بود: بیش از این حسین را مهلت ندهید، حال که تسلیم نمی شود با او بجنگید، دومین نامه را برای ابوالفضل العباس و سه برادرش به نام های عثمانريال عبدالله و جعفر آورده که اگر از حسین علیه السلام فاصله بگیرید می توانید با در دست داشتن این امان نامه از کربلا به سلامت بیرون بروید.پس از این نامه که نامه اول را به عمروبن سعد تحیل داد آمد به طرف خیمه های امام و یاران،با صدای بلند می گفت:«اَینَ بَنُو اُختِنا؟» کجایند فرزندان خواهر من.

(آورده اند که امیرالمؤمنین علیه السلام به بردار خود عقیل که آشنای به انساب عرب بود فرمود: زنی برایم انتخاب کن که از شجاعان به دنیا آمده باشد، می خواهم از او فرزند شجاع و دلیری به دنیا آید. عقیل اُم البنین را انتخاب نمود. نام او فاطمه- دختر حِزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کِلاب- است، و جون نام جد ششم او کلاب بود وی را فاطمه کلابیه می گفتند، شمر هم از همین طائفه است و نظر به این که عرب دارای تعصبات قومی است او با گفتن« اَینَ بَنُو اُختِنا؟» خواست تعصب قومیت و خویشاوندی آنان را تحریک نماید و از آن بهره برداری کند.)

هر چه فریاد زد« اَینَ بَنُو اُختِنا؟» عباس علیه السلام و برادرانش جواب او را ندادند. امام حسین علیه السلام فرمود جوابش را بدهید، جلو رفتند و فرمودند: چه می گویی؟ گفت: از امیر عبیدالله بن زیاد برای شما امان نامه گرفته ام، شما با در دست داشتن این امان نامه می توانید به هر کجا خواسته باشید بروید. حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام فرمود:«اَتُؤمِنُنا وَابنُ رَسولِاللهِ لا اَمانَ لَهُ؟» آیا ما را امان می دهید در حالی که فرزند پیامبر در امان نیست؟«تَبّاَ لَکَ وَ لِاَمیرکَ وَ اَمانِکَ» مرگ بر تو و امیر تو(عبیدالله بن زیاد) و امان نامه ات، تو می خواهی ما را از امام و پیشوایمان جدا کنی؟ همچنان باقی ماندند و رسم وفا داری را به کمال رسانیدند.

دهم محرم الحرام(عاشورا)

روز دهم محرم سال61 هجری حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش نماز صبح را به جماعت برگزار نمودند. پس از نماز حضرت ایستاد و خطبه کوتاهی خواند؛ پس از حمد و ثنای الهی سخن از شهادت گفت و اصحاب را به صبر واستقامت دعوت نمود. سپس بر(مُرتَجَز) اسب رسول خدا سوار شد وبه آرایش اصحاب برای جنگ پرداخت. زهیربن قین را بر میمنه ی لشگر و حبیب بن مظاهر را بر میسره گماشت و پرچم را به دست با کفایت برادرش عباس علیه السلام سپرد.

یازدهم محرم الحرام

روز یازدهم محرم 61 هجری لشگریان عمر بن سعد بر کشته شدگان سپاه خود نماز خواندند و آنها را به خاک سپردند و چون روز از نیمه گذشت اهل بیت امام حسین علیه السلام و دیگر خانواده های شهدای کربلا را به طرف کوفه رهسپار نمودند و لشگریان نیز از کربلا به کوفه رفتند.

دوازدهم محرم الحرام

شهادت عبدالله بن عفیف؛ در چنین روزی سال 61هجری ابن زیاد در دارالاماره نشست و با عام داد، هر که خواسته باشد وارد شود و دستور داد سر مقدس سید الشهدا علیه السلام را آوردند و نزد او نهادند. به آن نظر کرد و تبسم نمود و با چوب به دندان های او زد.

پیرمردی از اصحاب رسول الله به نام زید بن ارقم گفت: چوبت را از این لب ها بردار(چوب بر این لبها مزن)؛ به خدا قسم بارها دیدم که رسول خدا این لبها را می بوسید، پس از گفتن این جمله شروع به گریه نمود.

ابن زیاد گفت: خدا کند که همیشه گریان باشی، آیا از این که خدا فتح و پیروزی را نصیب ما کرده گریه می کنی، اگر پیرمرد نبودی سر از تنت جدا می کردم. زیدببن ارقم برخاست و از مجلس او بیرون رفت.

شانزدهم محرم الحرام

در چنین روزی سال دوم هجری هفده ماه پس از هجرت، تغییر قبله از بیت المقدس به طرف کعبه به وقوع پیوست، چنانچه شیخ کفعمی و بهائی فرمودند و تفضیل داستان در وقایع نیمه رجب خواهد آمد.

هیجدهم محرم الحرام

به روایتی در چنین روزی سال95 هجری، حضرت سجاد علیه السلام به شهادت رسید، لکن مشهور نقل کرده اند در بیست و پنجم محرم شهید شده است.

نوزدهم محرم الحرام

در چنین روزی سال61 هجری، کاروان اسیران کربلا را از کوفه به طرف شام بردند.

بیست و یکم محرم الحرام

بنابر مشهور مورخین در شب 21 محرم سال دوم هجری، عروسی حضرت علیgو زهراBبه وقوع پیوست.

بیست و پنجم محرم الحرام

بنابر آنچه نزد علما و بزرگان مشهور است، حضرت علی بن الحسین امام زین العابدینgدر بیست و پنجم محرم الحرام سال95 هجری به شهادت رسید.

امام زین العابدینgفرزند امام حسینgاز شهربانو دختر یزدگرد پادشاه ایران می باشد. ان حضرت چهارمین امام شیعیان است و معروفترین القاب او، زین العابدین و سجّاد می باشد.